۱۰پارتی از هان

#پارات_هشتم
#هان

بعد از خنده و بازیگوشی هر دو روی مبل نشستید و دستها همدیگه رو گرفتید هان گفت

این شب فقط مال ماست... هیچ کس نباید مزاحم باشه.»

تو لبخند زدی و سرخ شدی دستاش دور شونه ت حلقه شد و نگاهش رو ازت جدا نکرد. سکوت کوتاه و دلنشین حس نزدیکی واقعی بینتون رو منتقل میکرد.
*پایان*
دیدگاه ها (۰)

۱۰پارتی از هان

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

سناریو درخواستی

فن‌فیک چند پارتی عاشقانه‌ ت با ران هایتانی — ژانر: لطیف، احس...

سناریو پسرای اسلیترین وقتی گازشون میگیری : تام:  نشسته بود ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط